به آپو و باغ مهربانی

 

کلاه کج مرا / آن مردان / از آن قبیله سوار

که باد آسا تاختند / بردند

کاکل بی تاب مرا/ آن بادها / که از آه/ یا باغهای تشنه متروک

در آن در ه های پر صخره/ می خاستند / بردند

نمی توان چیزی گفت

کمی بلندتر/ کمی مهربانتر

و حتما حتما / زیباتر از آنی

که من دستی / تمنایی / چشمی باز

سوی تو بگشایم .

 

-------------------------------------------------------

 

رها نمیکند مرا جهان

جهانی که بعد از تو

کمتر از یک تار مویت

دوستش داشته ام

دیدی گذشت عمر

زمان کمی چرخید

بی تو ای رها / ای چرخی

بی تو رفیق کبیر

موجهای شعر و صدا

چون تارهای معطر موی تو

از دره ها و بادها و صداها

مرا رها نمی کنند

ای مرزهای خاموش نگاه

نگاه شاعر  به جهان

ترا  ...ترا...ای رها رها  رها

رها نمی کنم

-------------------------------------------------------------------

به آپو که بیمارش شدم

معتاد نامش/ سلامش

 و بوی کردستان که بی دریغ

از چادر سیاهش

نورگرفت و روشن شد جهان من

آپو / خدای دشتهای بی آهو

چگونه می گذرد رود ترانه ها؟

هر شب که می آیم و نیستی و دوستت دارم

 

آپو باغ بان عطر های بی مثال

مهربان همیشه / بانویی با چراغ چشمان شور انگیز

از جمله یاسها / رزها / بنفشه ها

ساده تر / مهربانتر/ صمیمی تر

 

سیاه پوش ساده/ ساده نیست اصلا

زنگ می زنم / می پوسم

نیستی بسادگی

 

خاموش و بی آغوش رفته ایی

ساده چون گیسویی که بوی برگ گردو  داشت

و سیاه چون شبهای انزلی

که در باران و چپر پر دزمان

 

در باران گم کرده ام ترا / آپو

باغگرد گل کار / شاه رفتار

اردیبهشت نیامد امسال  که آپو نیامد

 

 آپو / خدای ساده نزدیک

دور دور دور  / دور شدی از دود ها

از ترانه های ساده و شعر های پیچیده

 

 

 دیگر نشان باغ آپو هم  یادم نیست