بگو بخواب
می خوابم
بگو بمان
می مانم
بگو تا بخندم
بگو تا اشگها
بگو تا رقصها
فقط ...نگو
نگو تا بروم
نخواهم رفت
مانده ام
تا بگویی بمیر
می میرم تا نگویم
تا دیگر ننو یسم
میمیرم ...
خالص و بی شک
بی بازگشت
و داغ بوسه های ترا
می گذارم برای دیوار ها
در کوچه های بی تو
و نمی برم با خود
ستاره های ما چند بودند
شادمانی مثقالی چند
اشکها ی تو ستار ه های منند
در سادگی فهمیدن
آن بلور های معصوم ستاره ساز
تو از کجا تا کجا
نقشه های جغرافی مرا
پهن کرده ایی دامن
و نشسته ای بر ایران من
که از کجا
تا به کجاست
جهان من
و چند وجب می شود
غار تنهایی من
دو انگشت آنسوتر را
هم نگاه کن
چشمم را
ببین که
پلک می بندد
سیر از تماشای جهان
و آخرین جای روشنش
جاییست که تو
آنجا ایستاده ایی .
-----------------------------------------------------------------
آهسته
چون سنجابی خجول
پریده ایی
تا بنشینی و نگاهم کنی
تا نگاهت کنم
تا ناز رفتارت ر ا
و آن چشمان تماشایی را
آه سنجاب ارغوانی رویا
تو آرام نخواهی شد
این همه فصلها را
و این همه رقصها را
و صندوق صندوق
دفتر های من
که باخیال نشاط شما
بار کاروانها شد.
shearhat mesle hamishe ziba va del angiz hastan va man mesle hamishe deltang ba khoondaneshoon
man asheghe bare sandogh haye oon karvanam
بمان ..بخند..نرو ...بنویس تو خلق شدی تابنویسی ببین چقدر قشنگ... مثل هیچکس...
عجب روزگاری شده محرا ب